Dr.x
Dr.x

Dr.x

سیب زمینی بودن

یه 1 ساعتی بیکار بودم پاشدم رفتم مطب یکی از فوق تخصصامون تو درمانگاه بیمارستان ... با کمال احترام در حالی که گردنمو کج میکنم میگم فلانی هستم دانشجوی پزشکی همین بیمارستان اگه میشه امروز پیشتون باشم از حضورتون استفاده کنم...مخصوصا از تجربیاتتون تو برخورد با بیماری های فلان و فلان ...
میگه باشه ... بشین کنار منشیم هرکی خواس بیاد داخل فشارشو بگیر بنویس تو دفترچه اش!
 
من  :|

فوتو بای منشی
نظرات 135 + ارسال نظر
تجربی شنبه 24 آبان 1393 ساعت 01:09 ب.ظ

فقط اینو ثابت کنم که بی گناهم دیگه پامو توی هیچ وبلاگی نمیزارم جز شما دکتر رجالی و یکی از دوستان
خانم دکتر راستی به خدا مجبورم الان سایت هیچ کی جز شما واسم باز نمیشه تو رو خدا منو ببخشید واقعا شرمندم

تو نظر قبلی جوابتو دادم
وبلاگ ما هم نیا... بخدا خوبیتو میخوایم
بذار کنکورتو که دادی صبح تا شب بیا وبلاگ من و دکتر رجالی
ولی الان بچسب به درست
باشه؟

تجربی شنبه 24 آبان 1393 ساعت 01:51 ب.ظ

سلام.الان این حرفایی که گفتید واقعا اشکم درومد.ممنون خانم دکتر بله راس میگید.ولی قسم میخورم من حرف بدی به کسی نگفتم.باشه اصلن بذارید هر چی میخوان دربارم فکر کنن.خدا که میدونه و منو میشناسه.اگه بد فکر کنن من باشه من راضی ولی خدا که نمیگذره.هر کی با من بد حرف بزنه من نمیخوام با کسی بد حرف بزنم.ولی خانم دکتر ابجیمم دلمو بشکونه من ازش ناراحتی دارم یه ذره ولی میبخشمش ولی خدا یه جوری تو نمره هاشم شده جوابشو میده.شما خیلی مهربونید .باشه چشم نمیام.حرفتون درسته.وب اقای رجالی هم به خدا وقتی سوال دارم یا چیزی باید بگم میرم.ولی دیگه سوالی ندارم جز ساعت مطالعم که اگه بشه دو هفته ی دیگه میرم ببینم چی نوشتن چون ازشون سوال کرده بودم.ولی به خدا دارم اشک میریزم.تا حالا نخواستم کسی رو عصبانی و ناراحت کنم.معذرت سرتونو درد اوردم.

سلام ... من میدونم تو چیز بدی به کسی نگفتی و مطمئنم سوء تفاهم شده براش ... مشکل ما دخترا اینه که احساساتی هستیم و اگه نتونیم تحت کنترل درش بیاریم خیلی بهمون ضربه میرنه...
سعی کن عقلت به احساساتت غلبه کنه و سر چیزای الکی خودتو ناراحت نکنی...

+ هروقت کمکی خواستی یا سوالی داشتی من در خدمتتم آقای دکتر هم مضایقه نمیکنن ... ولی سعی کن فقط و فقط تمرکزت رو دَرسِت باشه!

تجربی شنبه 24 آبان 1393 ساعت 01:57 ب.ظ

میگویند سه موقع دعا براورده میشود:
یکی وقت غروب
یکی زیر بارون
یکی هم وقتی دلت میشکند ...
من وقت غروب زیر بارون با دلی شکسته دعا کردم...

منم برای تو و همه کنکوریا دعا میکنم

سروش شنبه 24 آبان 1393 ساعت 07:13 ب.ظ

خخخ خانوم دکتر من تا حالا یبارم س دختر نداشتم البته یماه داشتم ک پشیمون شدم کلا بخاطر اینکه دلش نشکنه قبول کردم باش دوس بشم ولی بعد یماه خودش رسما گفت میخام با ی خاستگار خیلی پولدارم جواب اره بدم!!واقعا اگه همه دخترا اینجورن یعنی فقط باید تاسف خورد واقعا ..
البته مشکلم اینه اصلا بلد نیستم باشون دوس بشم ولی اون خیلی خاطره بدی بود برام

من واقعا دیگه فکرم قد نمیده واسه شما...
ختم امن یجیب چطوره براتون بگیریم از این بیحالی در بیاید؟

محمد شنبه 24 آبان 1393 ساعت 10:23 ب.ظ

خانوم دکتر مرضی پاشایی فوت شد

جمعه غم انگیزی بود این جمعه
خدا به مادر و پدرش صبر بده

محمد شنبه 24 آبان 1393 ساعت 10:50 ب.ظ

من آهنگ بغضشو دوس داشتم این روزا بغضم میگرفت بااش
شما چی؟

سخته انتخاب یه آهنگ از بین آهنگایی که آدم با همش خاطره داره ...
این روزا با آهنگ "نگران منی"ش میرفتم تو فکر ... گویا مناجات واقعیش با خدا بوده در حالی که سرطان داشته!
خدا بیامرزتش...زود رفت

سروش یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 01:05 ق.ظ

خخخخ فک کنم فکر خوبیه
راستی خانوم دکتر شما دوس پسر دارین؟ تجربه ی خوبیه یعنی راضی هستین

دوس پسرم کجا بود؟؟؟ اصن کف دس مو داره؟

بنیامین یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 10:28 ق.ظ http://oceanme.blogfa.com

سلام خانوم دکتر خوب هستین؟؟؟(:
چه خبرا؟؟؟از اون ورا؟؟؟؟؟((:
میگما یه پست خنخوری هم بذارید بدک نیس((((:
دمه شما گرم برا اینکه فک نمیکردین بالا باشه|:

سلام مرسی شما بهتری...کلاغه خبر آورد ترازت خوب شده گفتم بیام تشویقت کنم
خداییش بهت نمیخورد خب...
ولی آفرین ... الان دارم به دید همکار آینده ای بهت نگا میکنم

سروش یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 03:57 ب.ظ

خخخ
ولی ما دانشجوای پزشکی ک تا ۳۰ سالگی نمیتونم مزدوج بشیم دوس دخترم ک همش میگن گناهه همش میشه عذاب وجدان و کوفتمون میشه فک کنم تقدیر اینه ک تنها بمونیم خخخ

یاد این افتادم
?...you are
1. single
2. in relationship
3. engaged
4. married
5. medical student

دکی جون کجایی>؟؟؟؟؟؟؟؟من انرژی مثبت میخام (ایکون خجالت وخلو چل بودن)

تو لباسامم
منم میخوام ... حالا چیکا کنیم؟

mardebozorg یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 08:26 ب.ظ

انگار حسابی سرتون شلوغه

نه چطور؟

Bluish یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 08:42 ب.ظ http://bluish.blogsky.com

مانلی یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 09:17 ب.ظ http://maneli68.mihanblog.com

ای وای من!
زمان انترنی من یک شب یه مریض رو با کراتینین 13 بستری کرده بودم حتا بعد از تموم شدن کشیکم موندم تا آنکال نفرو بیاد و چندتا سوال ازش بپرسم وقتی که اومد منم همراه باهاش پیش مریض رفتم هنوز دهنم رو باز نکرده بودم که گفت ببینین خانم دکتر ما اینجا راند شبانه نداریم!الانم من وقت ندارم مزاحمتون نمیشم!! خیلی خیلی ناراحت شدم!
چند روز بعد تو بخش نفرو بودم اینترنهای همون خانم دکتر معلوم نبود کجا بودن اونم تا منو دید گفت زحمت میکشین این خلاصه پرونده ها رو بنویسین منم گفتم نه!و سریع از استیشن دور شدم!

وای کرات 13؟؟؟؟

پس شما هم از این تجربه ها داشتید؟؟؟ خوشحال شدم که تنها نیستم

تجربی یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 09:18 ب.ظ


سلام.میگما فکر کنم حل شد یعنی خدا کنه حل شده باشه
مثل اینکه یک کامنتی گذاشته شده بود که فکر کردن من گذاشتم
ولی یه چیزی دیگم هست که فکر منو به خودش مشغول کرده اونم اونه که میگفتن آی پی من درومده بود با اون کامنت
راستش نمیدونم انگار همه چی دست به دست هم داده بودن ولی خدا شاهده که من اون کامنتو نذاشته بودم
الان قیافه ی من این شکلیه که با خنده چهار تا انگشت دست راستم لای دندونامه میگم که یعنی سوءتفاهم برطرف شده دیگه نه
با این که کامنت بدی بود ولی چون الان دیگه مطمئنم کار من نبوده دلم آروم گرفته
میگما انرژی مثبت میخواید؟این خوبه:
با خودم فکر میکردم تحقق رویاهایم غیر ممکن است
اما خدا گفت :(هر چیزی ممکن است)
گم شده بودم ٬ گیج بودم ٬ فکر میکردم هیچ وقت جوابی پیدا نخواهم کرد
اما خدا گفت:(من هدایتت میکنم)
خودم را باخته بودم ٬ فکر می‌کردم نمی‌توانم از عهده اش بر آیم
اما خدا گفت:(تو از عهده هر کاری بر می‌آیی)
غمگین بودم ٬ احساس کردم زیر کوهی از نا امیدی گیر افتادم
اما خدا گفت:(غمهایت را روی شانه‌های من بریز )
فکر کردم نمی‌توانم ٬ من آنقدر باهوش نیستم
اما خدا گفت: (من به تو خرد لازم را میدهم )
بار گناهانم رنجم می‌داد
از خود عصبانی بودم
اما خدا گفت:(من تو را می‌بخشم)
از خودم بدم می‌آمد
اما خدا گفت:( من به تو عشق می‌ورزم )
گریه می‌کردم ٬ زیرا تنها بودم .
اما خدا گفت:(من همیشه با تو هستم)
تو رو خدا الان نگید باز این اومد باز این اومد
نگیدا
تو دلتون گفتید خخخ

سلام خب خداروشکر که حل شد قضیه!
و مرسی از متن انگیزشی :))) کاش یه چی دیگه میخواستم حالا که انقدر زود یکی به دادم رسید

گل پسر یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 09:20 ب.ظ http://khodayemehraban.blogfa.com/

سلام
چه کنم این دکتر ها هر چه بالاتر میرن دیدشون محدودتر میشه!!!

سلام...:)
حالا تعمیم ندیم به همه
این بنده خدا هم حتما حواسش نبوده

mardebozorg یکشنبه 25 آبان 1393 ساعت 10:59 ب.ظ

دکتر حالتون خوبه؟؟

بله ممنون مهندس

سروش دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 01:48 ق.ظ

خخخخ خیلی قشنگ بود تازه دیدم اینو
یکی از دوستام میخاد مزدوج بشه میگه من برده میخام ن همسر میگم یعنی چی میگه دختری ک هیچ توقعی نداشته باشه و مطیح محض باشه خخخ گفتم بگرد تا پیدا کنی گفت باشه خخخخخخ
ولی دانشجوای پزشکی خیلیاشون عقده این الان تو کل کلاسمون از بین پسرا فقط من و ی پسر دیگه یالمیم بقسه همه سایکوتیک و عقده این ک تازه اونا تنها هم نیستن همش ترانسپلنتیشن دوس دختر انجام میدن خخخخ

با همین دوستان ناباب میگردین که الان دپرشن دارید دیگه آدم حسابی نیست دور و ور شما عایا؟
اینو قبول دارم که زن باید از شوهرش حرف شنوی داشته باشه ولی به این معنی نیست که برده باشه!!! چه زندگی ای میشه عاخه؟ اصن عشقی توش نیست که ... تازه همچین دختری مطمئنا هزارتا مشکل روحی روانی دیگه هم داره ...

+ بنظرم عقده ای بودن یه مقوله جدا از دوست دختر داشتنه ... شما میتونی عقده ای باشی و دوست دختر داشته باشی یا نداشته باشی

محمد دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 09:29 ق.ظ

آهنگی که گذاشتیدخیلی قشنگه

به احترام پاشایی ه عزیز چند روزی رو وبم میمونه
روحش شاد

مهسا دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 01:37 ب.ظ

سروش دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 08:58 ب.ظ http://antagonist.blogfa.com

میدونم ربطی ب عقده ای بودن نداره دوس دختر داشتن ولی جو کلاس ما ی جور خاصیه
ولی منم الان ک فکر میکنم اگه بخام ازدواج کنم دنبال یکی میگردم ک واقعا مطیع باشه ولی از روی علاقه و زور و همون اول موضوعات مهمو با هم مشخص میکنیم مثل عدم انتظارات خاص و... ولی خانوم دکتر حس میکنم اینجور بخام مزدوج شم در اینده نمیتونم با همرشته ای خودم باشم اخه عمرا قبول کنم و مردم عادی غیر همکارم ک (ببخشید منظورم همه نیستن) پیش اگهی ضعیفی دارن تو قولایی ک میدن و ممکنه 180 درجه عوض بشن و بزنن زیر حرفاشون
کلا خیلی میترسم فک کنم باید واژه یmarriago fobiaرو تعریف کنن منم اولین کیسشم خخخ
ولی حس میکنم حق منه ک قبل ازدواج رابطه ی عاطفی با ی دخترو بشکل دو طرفه تجربه کنم بنظر شما درست میگم؟ حقم هست؟
ببخشید انشا شد دیگه خخخ

خب این کاملا به تیپ شخصیتیه شما بستگی داره که بخوای با هم رشته ایت ازدواج کنی یا نه! در مورد شما یقین دارم ازدواج با غیر هم رشته ای براتون موفق تره ...
رابطه عاطفی داشتن یه نیازه ولی اینکه از قبل ازدواج شروع بشه یا نه برمیگرده به مسائل فکری و اعتقادی شما! کنترل رابطه عاطفی یکم سخته، اگه به ازدواج ختم نشه به دوطرف نهایتا ضربه میزنه ...
در هر صورت انتخاب با خودتونه ولی سعی کنید قبل از اینکه عاطفی بشه بشناسیدش چون چیزی که رابطه رو نگه میداره ویژگی های شخصیتیه نه جسمی

سروش سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 02:06 ق.ظ

ببخشید تو متن قبلی غلط املاییام زیاد بود
منم فک کنم ازدواج با همرشته ای واسه پسری ک خیلی خوشکل پولدار و.... باشه موفقه
ولی خیلی دوس دارم رابطه ی عاطفیو البته یماه تحربشو داشتم ی دختره بود همش میگفت اگه میشه با من دوس شو اخرش چون دلش نشکنه قبول کردم و تو این یماه خیلی چت میکردیم و ۲بارم همو دیدیم ولی اخرش بعد بماه ی بهونه مسخره اورد و رفتش تازه روزی صد بارم میگفت عاشقتم و بدون تو نیستمو دوست دارمو از این چیزا میگفن و فک میکردم راس میگه بعد یماه ک رفت خیلی اذیت شدم خیلییییی

ازدواج پزشک با پزشک یه محاسنی داره یه معایبی داره... بستگی داره شما چقدر اون محاسن برات مهم باشه و با معایبش بتونی کنار بیای...ربطی به پول و زیبایی نداره
کلا حرفای عاشقانه کسی رو حالاحالاها جدی نگیرید مگه اینکه دلیل محکمی برای جدی گرفتنش به شما بده ... وگرنه وابستگی ای پیش میاد که نمیدونید چجوری از شرش خلاص بشید ... و من الله توفیق
(دکتر ایکس در حال پایین اومدن از منبر )

سروش سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 06:46 ب.ظ

اره خانوم دکتر درست میگین ولی خیلییی لذتبخشه ک همسر ادم همکارش باشه و جفتشونم عاشق هم باشن اصلا رویایی میشه زندگی خیلیم کلاسش بالاست(-:
لی خب فک کنم پزشکا خیلییی انتظاراشون بالاس و ممکنه همین ک یکی ک از همسرشون بهتره شرایطش مثلا خوشکلتره یا پولدارتره رو ببینن ک بشون پیشنهاد اشنایی میده برن با اون !!!!!!!
ولی خداییش ادم تا اخر درسش تنها بمونه داغون میشه من ک تنهایی خیلی اذیتم میکنه
اونم ک فتین رسته ها ولی چون تجربه اولم بود خیلی بهش وابستگی پیدا کردم تو همون یماه

یه دقه از تو فازی که رفتید بیاید بیرون اومدید بیرون؟ خب من همچنان نظرم اینه شما با یه غیر پزشک ازدواج کنی موفق تری
اینکه آدم یکی رو ببینه از همسرش بهتر باشه بره سمت اون تو همه رشته ها هست! آدم باید خیلی پست باشه که همچین کاری کنه ... متأسفانه چقدر جدیدا تو دخترا دارم این رفتار رو میبینم ... واقعا متأسفم

سروش چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 12:34 ق.ظ

یعنی من تز اینجور ادما حالم بهم میخوره البته نمیدونم این ک گفتم آدم حرف درستی زدم یا ن
من راستش میترسم ب کسی اعتماد کنم برای ازدواج راستی خانوم دکتر میشه بگین چرا فکر میکنین من با ی غیر پزشک ازدواج کنم موفق تر هستم؟

به قول شاعر وقتی دلبر داری باید از همه دل برداری!

+ شرمنده نمیشه بگم ...

سروش چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 02:28 ب.ظ

ببخشید اگه بخاطر اینه ک حس میکنین من ناراحت میشم اصلا اشکال نداره ها من خیلیم خوشحال میشم ک اشکالات خودمو بدونم بالاخره خود ادم هر چقدرم باسواد باشه نمیتونه دقیقا شخصیت خودشو انالیز کنه چون خواه ناخواه بایاس فکری داره
هر چقدرم رک تر باشین کمک بزرگتری ب من کردین خانوم دکتر
راستی بنظرتون چ رشته ای باشه همسر من بیشتر به تیپ شخصیتی من میخوره و موفق ترم؟
شرمنده ها اگه خودتون دوس ندارین جواب بدین اشکال نداره

خب چون شما یک زن کاملا مطیع (با تعریفایی که خودتون از مطیع دارید) میخواید احتمالا کسی که بیرون از خونه کار کنه زیاد با روحیه شما جور در نمیاد
بنظرم ایده آلش اینه که همسر شما لیسانس الهیات یا فلسفه داشته باشه

سروش چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 07:19 ب.ظ http://antagonist.blogfa.com

اره خانوم دکتر درست مییگین انتظار داشتم چنین چیزی بگین مرسی ک رک بودین با من
البته من اینکارو بخاطر این دوس دارم ک مطمین باشم همسرم با یکی دیگه ....
وگر نه عاشق اینک همسرم خیلیم شیطون و باحال باشه بر خلاف خودم
راستی شما چ تیپی دوس دارین؟

یه چیزی بگم؟ زنی که بخواد خیانت کنه چه خونه دار باشه چه کار بیرون داشته باشه خیانتشو میکنه...مهم اینه که اول آدم، درست انتخاب کنه و بعد هردو سعی کنن برای هم سنگ تموم بذارن تا طرف مقابل به کسی جز همسرش فک نکنه. خلاصه ببخشید که رک بودم ... شما هم اشکالی از من دیدید بگید رک و راست، سعی میکنم ناراحت نشم
برای من ایمان و اخلاق تو اولویته...از طرفی چون خودم تو واقعیت خیلی حد نگه میدارم با نامحرم (حالا اینجا رو نبینید که دارم با همه شوخی میکنم ) دقیقا انتظاره همین حد نگه داشتن رو از طرف مقابل دارم

سروش جمعه 30 آبان 1393 ساعت 01:11 ق.ظ

راس میگین متاسفانه همینطوره ولی من فک کنم پسر پولدار و خیلی خوشکل احتمال خیانت زنش خیلی کمتره
منم اولویتام اخلاق هست اول بعد ایمان ( البته اخلاقو ایمان خیلی اور لپ دارن خاستم اهمیت مومن خوش اخلاقو بگم (-:
راستش منم تا الان ب دخترای کلاسمون حتی سلامم نکردم جز وقتی خودشون سلام کنن یعنی هم مذهبیم هم خیلی خجالتیم و واقعا با نامحرم ارتباط جز فضای مجازی نداشتم و انتظار دارم همسرم مثل خودم خیلی پاک باشه خیلیییی

ولی همچین پسری احتمال خیانت خودش بالاست
آره البته منم بین اول بودن ایمان یا اخلاق هنوز به توافق نرسیدم ...

سروش جمعه 30 آبان 1393 ساعت 05:11 ب.ظ http://antagonist.blogfa.com

وای اخه چزا پروگنوز بدی رو برای من در نظر میگیرین اخههه؟
منم تقریبا ب اولویت رسیدم ولی 100 در100 نچ

ماشالا اعتماد بنفس
من فقط میدونم هیچکدومشون بدون اونیکی بدرد نمیخوره ... نه اخلاق به تنهایی، نه ایمان به تنهایی

سروش یکشنبه 2 آذر 1393 ساعت 09:51 ب.ظ

راستش هنوز نفهمیدم جرا احتمال خیانت من بالاس؟
اره دقیقا هیچکدوم بتنهایی بدرد نمیخورن
راستی یسوال شخصی البته ببخشیدا
( فک کنم جزو سوالات ممنوعه هم نیس) (-:
خانوم دکتر اگه شما ازدواج کنین و بفهمین ک همسرتون بهتون خیانت کرده چ عکس العملی نشون مییدین؟
اگه بفهمین قبل شما با کسی دوس بوده چطور؟

والا تا حالا تجربشو نداشتم که بدونم عکس العملم دقیقا چیه ...

سروش دوشنبه 3 آذر 1393 ساعت 11:27 ق.ظ

میدونم ولی میشه ی پیش اگهی قبل از اینسیدانس رو متصور بود تا حدودی بنظرم
راستی خانوم دکتر ببخشید ک فضولی کردم

حداقل از نظر روحی دیگه زنده نیستم
خواهش میکنم

سروش سه‌شنبه 4 آذر 1393 ساعت 12:03 ق.ظ

فک کنم خودتون از نظر روحی زنده نیستین و همسرتونم از نظر جسمی!!!(-:
شوخی کردم امیدوارم ختی تو خوابم این مشکل پیش نیاد واستون خانوم دکتر

نه خدایی مطمئنم که دست به قتل نمیزنم ...
(الان شما تو ذهنتون میگید همه اولش همینو میگن )

سروش سه‌شنبه 4 آذر 1393 ساعت 11:09 ق.ظ http://antagonist.blogfa.com

نمیدونم چرا میترسم از دخترا فک میکنم همشون قبل ازدواج مهربونن بعدش ی قاتلی چیزی میشن (-:
ولی من امیدوارم هیچوقت واسه هیشکی پیش نیاد مخصوصا شما
یسوال دیگه هم میپرسم میدونم چقدر مسخره بنظر میاد ولی جوابش خیلی برام مهمه (بحث هموفوبیاس ک این روزا شدید میتحقیقم روش)
اگه شما مثلا ازدواج کنین و متوجه بشین همسرتون تمالیات(هموسکشوالیسم با ی پسری داره) حس و رفتارتون چیه؟
شرمنده بخاظر این سوالم دوس نداشتین جواب ندید اصلا

:|

سروش چهارشنبه 5 آذر 1393 ساعت 01:28 ق.ظ

بازم شرمنده بخاطر فضولیم

morteza سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 11:15 ب.ظ http://psoriasis2.blogfa.com/

خوب از صدا کردن مریض یا گرفتن قد و وزن که بهتره نیستش؟


بله بهتره

یادگار جمعه 19 دی 1393 ساعت 09:18 ب.ظ http://yadegari901019.blogfa.com

بعد چرا موندید و فشار گرفتین؟
یادتون باشه شما، وقتی استادی فوق تخصصی چیزی شدین؛ کسی اومد همچین تقاضایی کرد دکش نکنید!
دست منشی هم درد نکنه!

because دختر حرف گوش کنی هستم من... بعله
آره برام درس عبرتی شد ک من این کارو نکنم واقعا

یادگار جمعه 26 دی 1393 ساعت 12:48 ق.ظ http://yadegari901019.blogfa.com

سلام
چندتا از مطالبتون رو خونده بودم، الانم بیشتر نطرات این پست رو خوندم!
ماشالا دکتر سروش! چ سوالاتی می پرسن! سیریش! البته ناراحت نشی آقا! منم سیریش ام و هی سوال ایجاد میشه برام اما سروش نیستم!

سلام
مرسی ک وقت گذاشتید و نظرات رو خوندید
بعله ایشون ب بحث علاقه زیادی دارن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.