Dr.x
Dr.x

Dr.x

استاد +18

تقریبا آخرین امتحان ترم 5 رو میخواستم بدم که دیگه وارد فرجه برای امتحان علوم پایه بشم. اواخر دی ماه بود اگه اشتباه نکنم...

آنفولانزایی گرفته بودم که بیا و ببین... استخوان درد فوق العاده شدیدی که تا حالا تصورشم نمیکردم آدم میتونه تا این حد بدنش درد بگیره، آبریزش بینی در حد شیر آب، چشمای قرمزی که با هر بار پلک زدن، انگار سیم ظرفشویی میکشیدم روش...گلوم به حدی ورم داشت که نفس نمیتونستم بکشم  و خلاصه هرعلامت اختصاصی و غ اختصاصی ای که شما بتونید به آنفولانزا ربط بدید تو من دیده میشد. به هزار مصیبت خودمو رسوندم به آموزش دانشکده تا اونا منو با این وضع ببینن و رحمی کنن. حداقلش این بود که اگر افتادم شاهد داشته باشم که من روز امتحان حالم بد بوده که استاد نمره بده.

هردوتا مسئول آموزش که خانوم هم بودن به اضافه ی یکی از اساتید علوم پایه تو اتاق بودن و طبق معمول استاد مربوطه در حال شوخی و خنده با زن ها بود... چرخش چشم و ذهن +18 ایشون زبان زد خاص و عامه و حاضرم قسم بخورم که اگه استاد نمیشد بدون شک یکی از متجاوزین به نوامیس مردم میشد. 

داخل اتاق که شدم  ... انقدر قیافم تیپیکه آنفولانزا بود که خانوما فهمیدن من شدیدا سرماخوردم و حتی یکیشون ماسکشو کشید رو صورتش  خلاصه با صدایی که انگار از ته چاه درمیومد سلام دادم و فقط تونستم با صدای لرزون بگم من حالم بده واقعا... نمیتونم امتحان بدم ... چیکار کنم؟ و دوباره آبریزش بینی شروع شد.

خانوم اولی همونطور که انتظار داشتم با بی رحمی تمام گفت هیچکاری از دست ما برنمیاد و شما دانشجوی پزشکی ای باید یه فکری میکردی (انگار پزشکیا آدم نیستن) دومی هم فقط همدردی کرد و گفت بعد امتحان برو خوب استراحت کن. و اما میرسیم به افاضات استاد گرام:

 ایشون طی مشاهدات بالینی به این نتیجه رسیدند که بنده فشارم افتاده چون چیز شیرین میل نکردم و ضمن گرفتن قیافه حق به جانب فرمودند: وقتی تو این دورانی باید چیز شیرین بخوری دیگه ... اینارو خودت باید بدونی ... من که نباید بهت بگم...            بعلـــــــه ... 


+ الان همه فهمیدن تو ذهن منحرفشون چی میگذشت یا بیشتر توضیح بدم؟

نظرات 88 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 03:45 ب.ظ http://1393-1394.blogfa.com/

خخخخخخ جالب بود
شماکدوم شهربودین؟
حالا توذهن منحرفشون چی میگذشت؟

قرار شد سوال خصوصی نپرسیدا
واقعا نفهمیدی چی تو ذهنش بود؟

مریم یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 03:55 ب.ظ http://1393-1394.blogfa.com/

اهان حالا افتاد خخخخخخ
عجب استادی داشتین خدا رحم کنه
خاطراتتون خیلی جالبه اپ کردین بازم خبربدین ممنون

خواهش میکنم
سعی میکنم خبر بدم ولی اگه نشد پیش پیش ببخشید

azar یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 03:56 ب.ظ http://konkuri1394.blogfa.com

چه پررررروووووووو
کثافط
وقتی استاد مملکت این طوری باشه از پسرای لات ولوت تو خیابون چه انتظاری میشه داشت؟
ولی اون قسمتو باحال اومدی که گفتی:...حاضرم قسم بخورم که اگه استاد نمی شد بدون شک یکی از متجاوزان به نوامیس مردم میشد

والا بقرعان
زن و بچه هم داره تازه

اصن اعتقاد راسخ دارم به اون جمله

مهســــــا یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 03:58 ب.ظ http://www.mahsa93.blogfa.com

سلام
ای وای ای واااااااااااااااااااااااااااااای!!!!
فک کنم استاد تنظیم خانواده س
ما یه استاد پیر داریم مسئول ازمایشگاهاس
اغا هرکی از دخترا رنگ و روش رفته میاد دس میکشه رو شونش میگه دخترم...... دی!!!
خوبه پیره هاااااااااااا ولی خیلی هیزه!!!

نه بابا ای کاش رشته اش تنظیم بود که حداقل بهونه ای داشت
رشته اش خیلی هم خشکه اتفاقا
اون لحظه فرار رو بر قرار ترجیح دادم
گفتم الان وایسم میاد منو میخوره

وایییییی دورغ میگی...
عجب استادایییییی پیدا میشن این دوره زمونه

مریم یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 03:58 ب.ظ http://1393-1394.blogfa.com/

ببخشیدمن نمیدونستم نباید سوال خصوصی بپرسم
درهرصورت معذرت
امیدوارم همیشه موفق باشید

ایراد نداره عزیزم
توأم موفق باشی

مریم یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 04:00 ب.ظ http://man94drmisham.blogfa.com

chera avzi khob tarside mariz she dg

آره خب حقم داشت بنده خدا

maryam یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 04:01 ب.ظ http://man94drmisham.blogfa.com

زرد لیمویی یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 04:37 ب.ظ http://noty1993.blogfa.com

سلام
من اگه با این استادا درس داشتم، هفته ای یکی دو بار میبردمش گردش که از تجارب گرانسنگ ایشان استفاده و سو استفاده کنم. (البته اگر سر خودم بلا نیاد)
خدا نصیب ما هم بکنه.

فرجه آزمون علوم پایه چه مدته؟

شما پسری نه؟؟؟

بستگی به دانشگاه داره ... بعضی دانشگاها برنامه کلاسیا رو طوری تنظیم میکنن که دانشجوآ کلاساشون زودتر تموم شه

زرد لیمویی یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 04:46 ب.ظ http://noty1993.blogfa.com

سلام
فکر کردید من جز نسونم؟؟؟؟

منظورم این نبود. پس بزارید من سوالام رو بپرسم.

1- آزمون علوم پایه در سال چند مرتبه برگزار میشه؟
2- بعد از پایان ترم 4ام، معمولا چند روز فرجه می باشد؟

بله ... به اسم لطیفتون نمیخورد مرد باشید
خب برادر میرسیم به پاسخ سوالاتتون:
1. دو بار ... اسفند و شهریور
2. علوم پایه بعد از ترم 5 هست و بسته به اینکه دانشگاه ترم رو چقدر فشرده بذاره میتونه فرجه بیشتر بشه ولی حداقل 2-3 هفته ای هست

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 04:52 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

سلام الان من ماسک زدم
برو عقب تر
چی بگم ادم وقتی حداقل متاهل میشه دیگه واقعا نباید هیچ کاری کنه
واقعا باعث شرمندگیه

حق داره ماسک بزنه ها ولی آدم حس بدی بهش دست میده

از این استاد متنفرم ... البته نه فقط بخاطر این خصلت هاش...

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 04:53 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

چه باحال همزمان بود

آره

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 04:58 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

مشخص میشه ازبعضی اخلاق ها که چطور شخصیتی دارن ادما

شخصیت افتضاحی دارن ایشون

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 04:59 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

دیگه قبول نیست نوشتی دکتر ایکس

بابا تو پیش فرض بود
حواسم نبود عوضش کنم

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:02 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

من هنوز بااین ایتم شکلک های شما کنارنیومدم همه رو دارم اشتباه میزارم

الان درستش میکنم

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:05 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

متشکر

خوب شد؟

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:07 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

اهان الان بهتر شد
ایتم خصوصی هم بزار دیگه

اینو واقعا نداره
تماس با منی که گوشه سمت چپ وبلاگه نظرات خصوصی رو ثبت میکنه

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:07 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

خداخیرت بده اره واقعا تغییرات محسوسه

هدف ما جلب رضایت مشتریست

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:11 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

واقعا
مرسی
کجا؟

همونجا

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:13 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

یکی فرستادم ببین باموفقیت ازمایش شد یانه

آره موفقیت آمیز بود

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:14 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

خوشمان امد ازاین بلاگ اسکای


بلاگ اسکایم الان گفت از شما خوشش اومده
پس مبارکه دیگه

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:19 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

مبارکه
شما هم دعوتین
امیدوارم مهریه اش سنگین نباشه

بچه قانعیه

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:21 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

نمیدونم بای دصحبت کنیم
حالا باخانواده بریم ببینیم چی میشه

از بلاگفا که بهتره خلاصه ...
تصمیم با خودتون

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:25 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

نتیجه رو بهتون میگم
اخه من دیگه نمیتونم بعد یکسال ببندم

آره عاقلانه نیست

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:28 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

ببندم بلاگ اسکای هم قبول نمیکنه میگه بلاگفارو دوست داشتی تنهاش گذاشتی اومدی سراغ من چه تضمین که منم بعد این همه مدت تنهانزاری

تجربه داریدا

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:31 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

نه بابا چه تجربه ای
تجربه ای جز عشق 25ساله فهمیدن معنی زندگی...

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:39 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

رسید به دستتون؟

بله

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:45 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

برام دعاکن
مرسی

محتاجیم به دعا
چشم

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 05:47 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

فاطمه یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 06:05 ب.ظ

سلام
میشه اسم کتابای تستتون رو کامل برام بنویسید؟

من سر آزمونا خ وقت کم میارم چی کار کنم؟
شما چطوری وقتتون رو تنظیم می کردید؟

شما ازمون قلم چی میدادید؟ترازتون چقدر بود؟

عزیزم من خیلی وقت پیش کنکور دادم کتابای اون موقع شاید الان دیگه تو بورس نباشه
معمولا کتابای آبی قلم چی و کتاب سبز رو تا اونجایی که یادم میاد کار میکردم و گاج
تا تسلطت رو تستا زیاد نشه مشکل وقت کم آوردنت هست
زیاد از خودت تو خونه آزمون زمان دار بگیر تا سرعتت بره بالا

آره... متغیر بود ... زیر 6800 هیچوقت نرفتم... اکثرا تو 7000

nazli یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 06:15 ب.ظ http://www.thenewday.mihanblog.com

وای........خیلی جالب بود...ولی من امسال قراره برم دانشگاه
اشا...اینو گفتید ترسیدم...البته من رشتم ریاضیه

نه نترس ... این حرکات فقط تو دانشکده های پزشکی دیده میشه

دانشجوی پزشکی یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 06:23 ب.ظ http://www.manopezeshki7.blogfa.com

وای عالی بوداااااخرش چی شد؟؟ حالت خوب شد تا علوم پایه؟؟؟

پاس شد
؟؟

آره دو روز بعدش خوب شدم
شانس که نداشتم ... انگار همون موقع امتحانا باید ویروسی میشدم

علوم پایه 1 ماه بعد از این اتفاق بود ... آره بابا پاس که رو شاخم بود

میثم یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 06:54 ب.ظ http://konkoori-esf.blogfa.com

چه اساتید خفن ای داریییید...این از همون استاداست که 2روز پس از امتحان دخترا میرن پیشش بعد از کلی مصاحبت باهاشون پاس شده میان بیرون...
اتفاقا ما ام یه مسئول آزمایشگاه فیزیو داشتیم (دستاشم میلرزید از بس پیر بود) که علاقه خاصی ب خون گرفتن از دخترا داشت و داره...حالا یا با سرنگ واسه آزمایش هامون یا لانست میزد چند قطره خون میومد.بعدشم همیشه بهشون میگفت درد داشت عزیزدلم؟ و ما پسرا این شکلی
هیچی دیگه.سوراخ سوراخ شدن دخترا کلاسمون اون ترم

این از اون استاداس که پسرای کلاس حسابی باهاش رفیقن و مطلب خارج از کلاس ازش یاد میگیرن
یه همچین اساتیدی داریم ما ... بعله

وااااای انگار تو هر منطقه چند تا از این استادا پخشن
خدا به ما رحم کنه

کنکوری95 یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 07:51 ب.ظ http://www.memory-my-life.blogfa.com

لامصب عجب رویی داشته
دمش گرم بابا
خدا نصیب گرگ بیابونم نکنه

نصیب ما کرده خدا

\_بنیامین_/ دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 02:31 ق.ظ http://oceanme.blogfa.com

سلام موفق باشی دکتر
لینک شدی..

ممنون
شما هم ...

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 01:57 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

سلام

hi

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 05:06 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

hi

شکلات دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 05:46 ب.ظ http://www.note-of-me.blogfa.com

حقش بود یه عطسه نثار صورتش میکردی تا دفه ی دیگه فرقه بین عطسه و سرخپوستا رو بفهمه !
سرخپوست کنایه از همون چیزه : )

آره ... حیف که مخم اون لحظه کار نمیکرد

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 05:46 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

سلام سلام

سلام

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 05:49 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

خوبین؟چه خبر

ممنون
سلامتی دلبر

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 05:58 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

دلبر حالا کیه؟پیداکنید پرتقال فروش را

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 06:03 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

رفتین؟

نه هستم

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 06:06 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

خب دلبر کیه حالا؟مبارک شما هم مبارک شدین؟

الله اعلم ...

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 06:08 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

پس که اینطور

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 07:09 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

بعد از هر بحث و بگو مگویی.. ، اونی که اول معذرت خواهی‌ کنه ، شجاع ترینه …
اونی که اول میبخشه ، قوی ترینه …
و اونی که زودتر فراموش میکنه ، خوشبخت ترینه …


،________________________
به هرکسی محبت کنی او را ساختی و به هرکسی بدی کنی به او باختی ؛ پس بساز و نباز !
_______________
.قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را این باران است که باعث رشد گلها میشود نه رعد و برق !
_______________________________.
..صفر باش!!!..
همان دایره ی ساده و خالی که با حضورش روبروی هر عددی ،
آن را تا ده ها و صدها برابر ارزش میبخشد …..
____________________________
سوزش شلاقی که بیدارم کند بهتر از نوازش دستی ست که خوابم کند..
____________________________
.ابراز یک کلمه دلگرم کننده به فردی درمانده ،
ارزشش بیشتر از ساعتها تعریف و تمجید بعد از کامیابی اوست …
.___________________________
صداقت، یک هدیه بسیار گران قیمت است
آن را از انسان های ارزان انتظار نداشته باش . .
._____________________

زیبا بود
ممنون

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 09:11 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

ونوس دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 09:43 ب.ظ http://sepantaaa7.mihanblog.com

سلام
لینکتون کردم:)
..
خوشم اومد ازت

سلام
آدرستون رو اشتباه گذاشتین وگرنه منم لینک میکردمتون

مهدی(دنیایی به رنگ مهربانی) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 09:49 ب.ظ http://mahdidelha.blogfa.com

گویند برو
تا برود صحبتت از دل
ترسم هوسم بیش کند،
بعدمسافت…
سعدی

زیبا بود

سوسن دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 10:16 ب.ظ http://bookworm95.blogfa.com

وااااایعکس العملت چی بود؟؟؟!!
وای خدا من اگه بودم میمردم از خجالت واقعا!!

من اون موقع راستش اصلا نفهمیدم چرا داره اینو میگه واسه همین بر و بر داشتم نگاش میکردم و اثری از خجالت دیده نمیشد تو من
بعد چند لحظه متوجه شدم و وای... خیلی سرخ شدم

zahra سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 11:06 ق.ظ http://labkhandhaye-khoda.blogfa.com

zahra سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 11:09 ق.ظ http://labkhandhaye-khoda.blogfa.com

من شدیدا به یه دوست پزشک نیازدارم قراره کنکوربدم لطفا بیاوبم ومنم میام.باهم دوست شیم

چشم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.