روزانهها
همهدوستان
- دکتر آشپز
- پنج دکتر بیمار
- زهرا |پزشک کوچولو
- dr T | مـטּ و آرزوهــام
- حوا | خاطرات پزشکی
- خوش خطه | من دکترم
- روند تکامل یک خانوم دکتر
- دکتر حمید احمدی | جراح
- یاسین | دکتری دامپزشکی
- احمدرضا | نقطه عطف زندگی
- محمد غفوری | زندگی پزشکی
- خرده نوشته های 1 دندانپزشک
- سوسن | خاطرات پزشک کوچک
- نوشته های 1 دانشجوی پزشکی
- حال و هوای یک دانشجوی پزشکی
- روزمرگیهای 1 دانشجوی پزشکی
- سوده | یادداشتهای نیمچه دکتر
- ایسان | پیش به سوی موفقیت
- نسیم | یک دانشجوی پزشکی
- زهرا | سفید سیاه خاکستری
- رهگذر | دلنوشته های من
- ماجراهای پزشک عمومی
- سارا | خانوم دندونپزشک
- چهاردانشجوے پزشکے
- سروش | آنتاگونیست
- بهین | من و پزشکی
- Dr.k |پزشک آینده
- نگار | عنوان
برگهها
جدیدترین یادداشتها
همهجستجو
آمار : 103246 بازدید
Powered by Blogsky
پاییز در یک قدمی
دقیقا همچین روزی بود که اولین کتاب فارسیم رو بهم دادن ...
روز شماری میکردم تا انقدر بزرگ بشم که رو جلد کتابم 5 تا گل باشه نه یکی ...
چند سال دیگه اونقدر بزرگ میشم که رو جلد کتابام فقط عکس پوست باشه؟
+ دارم آماده میشم برای شروع بخش جدید در بیمارستان "ا"
Dr.x
دوشنبه 31 شهریور 1393 ساعت 11:56 ق.ظ
شما سال چندم بزشکی هستین؟؟
من امسال قبول شدم تازه
و اینکه لینک شدین
منم با اسم "عنوان" لینک کنید ممنون
تبریک میگم عزیزم ... ایشالا موفق باشی
منم شما رو لینک کردم
سلام....خیلی علی
میگم قشنگ مینویسی...حالا بگو..نه!!!!
ورودت به بخش جدید و تبریک میگم...و برات ارزوی موفقیت دارم......چندمین بخشیه که رفتی؟؟؟
سلام ... علی کیه؟
من کی گفتم نه؟
مرسی نظر لطفته
+ سوالای سرّی نپرسید
خخخخخ....
بزار ی خاطره واست بگم...ی فامیل داریم پسرش مهندسی نفت میخونه....دانشگاه ازارد و بدون کنکور.....این اقا پسر ما میره واسه بسیج نخبگان ثبت نام میکنه....بعدش به پدر مادر میگه نخبه شدمو از این حرفااااا....من داشتم با پدرش حرف میزدم...پدرش گفت میخواستیم بنر بزنیم واسش ولی ترسیدیم ترورش کنن...
من :/
خانواده من :/
تروریست ها :/
سازمان امنیت ملی:/
اصن فامیلایی داریم دیدنی....
تو این خاطه یه تیکه هم به شما زده شده...اگه پیدا کردی بگیااااا
چه فامیلایی دارید واقعا ... دم پسره گرم
+ چه تیکه ای؟
اصلا اصرار نکن....راه نداره.....فقط باید خودت پیدا کنی....خیلی اســــــــــــــــونه...
من تیکه ای نمیبینم
باشه....این فقط جنبه شوخی داره و بس.......
همین که نمیگین سال چندمی هستین و چه بخشی هستین و سوالات سریه...
عکس پست خیلی قشنگه...گوشی پزشکی و میبینم دلم خالی میشه...دیگه کتابا رو نگو که.......
خب چه ربطی داشت؟ من اطلاعاتمو نمیگم چون شناخته شدن فقط باعث دردسره و آدم دیگه نمیتونه راحت بنویسه
اینکه میگین چه بخشی هستم که از رو عکس مشخصه ...
سایر اطلاعات هم به درد کسی نمیخوره ...
واااااااااااااااای فارسی سال اول یادش بخیر
درست بعد از اینکه من رفتم کلاس دوم واسه اول بخوانیم بنویسیم اومد و کتابا حذف شد
هنوزم افسوس میخورم چرا کتاب فارسیم رو نگه نداشتم
به به بیمارستان...جایی که دیگه من عاشقشم...
واقعا دیدن کتابش آدمو میبره تو خاطرات ...
+ بیمارستان عشق است
ورود به بخش جدید مبارک
ان شالله که همیشه موفق باشین
با افتخار لینکین
مرسی عزیزم ... سلامت باشی
شما هم ایشالا موفق باشی
+ لینک شدی
هی یادش بخیر مباد
منم روزشماری میکردم ولی ن واس کتاب ،واس ایکه بزرگ شم زن بگیرم
نگو نگو ،ینی رو جلد کتاب طبق سال گل گذاشده بودن ؟ نمیدونسم اینو
بسلومتی ،موفق باشی
شما از همون کودکی مخت کار میکرده ها
+ مگه چند سالته که یادت نیست رو کتابا گُل بوده؟ نکنه بخوانیم بنویسیم بوده مال شما؟
یادش بخیر درست من یه همچین روزی به دنیا اومدم اول مهر ...پیر شدیم رفت
واییییی اول مهر بدنیا اومدی؟؟؟
طفلکی... پس هیچوقت نتونستی حتما تولد بگیری مث من
+ راستی تولدت مبارک دوستم
اره واقن هدر رفدم تو ای دیار
یادمه گل بوده ،ولی نمیدونسم تعداد گلا برابر سالاس
خسته نباشی شما...
فکر آدم از اون سن تو زن گرفتن باشه همین میشه دیگه
مرسی مرسی
بیا و خوبی کن در حق جامعه ترشیدگان ،بد کردم خاسم یکیو نجات بدم
الهی بگردم که انقدر به فکر بقیه ای شما...
از بچگی به فکر نجات دیگران بودی واقعا احسنت داره
مرسی خانوم ،ولی خدایی زیاد نگرد سرت گیج میره
ن نگفدم ک بفکر بقیم ،حرفم رو کلیات بود
اره خو بودم ،ولی فلن ک موفق نشدم واس نجات بشریت کاری کنم
از خداوند منان خواهان موفقیت های روزافزون شما هستیم
ج نظرای خودتو همیجا بده لدفن ،ج نظرای خودمو اوجا بده
چشم
بی بلا خانوم
چه کتابای با کلاسی
چشات با کلاس میبینه
عاره
خدایی دلت واسه اونروزا تنگ میشه؟
من یجورایی دلتنگش میشم یجورایی خدارو شکر میکنم که دیگه راحت شدم از این 7 صبح بیدار شدنها اون استرس ها
دقیقا منم همینطور ... دلم تنگ میشه واسه اون روزا ولی نمیخوام برگردم دیگه به اون دوران
البته ساعت 7 از خواب بیدار شدنا هنوزم هست
عکس پستت خیلی نازه
و اینکه موفق باشی خانوم دکتر
در ضمن لینک شدی لینکم کن
چشات ناز میبینه سلامت باشی
شم حتما
سلام دکتر جان
خیلی وقته به وبت میام حدودا همی مطالبو خوندم ولی چون با گوشی میومدم نظر نمیتونستن بزارم چون وحشتناک سختهههههه
من اگر خدا به بخواد سه سال دیگه دانشجو میشم
به خدا انقدر کیف میکنم وب پزشک ها رو میخونم یعنی کل تابستون کارم این بود
انقدر اصطلاح با کلاس از شما یاد گرفتم
به منم سر بزن
اگه با تبادل موافقی بهم خبر بده
سلام مریم جان ... آره با گوشی نظر گذاشتن پدر آدمو در میاره
ایشالا 3 سال دیگه آدرس وبت بره تو قسمت "دوستای پزشکم"
مریم هستم نظر داده بودم که به وبتون میام ولی تا حالا نظر نزاشتم
ببخشید ادرس قبلی مال وب خودم نبود اشتباهی دادم
به خدا حواسم نبود یادم رفته بود
اون وب یکی از پیوندام بود بعد یادم رفته بود که اونو کنترل سی کرده بودم
بازم ببخشید
ایراد نداره عزیزم
من آدرس جدیدت رو لینک کردم
سلام عزیزم لینک شدی البته توی آرشیوهای لینکه منم به نام همه چی آرومه....لینک کن.موفق باشی
ok
لینک شدی
من هنوزم کتاب فارسیِ اول ابتدائی‌مو نگه داشتم....
هم کتابو هم خاطرات قشنگشو...
+بخش جدید خوب باشه ایشالا:)
من اونو نگه نداشتم ولی نقاشیای مهدکودکمو نگه داشتم
نگاش میکنم لذت میبرم اصن
+ مرسی مرسی
راستش من به این گلای کتابامون دقت نکرده بودم :)
کلن یه انرژی قشنگی بهم وارد شد :)))
+ با ارزوی موفقیت بیشتر دکتر جون
جدی میگی؟ من شب و روز تو فکر افزایش گُل بودم اون دوران
+ سلامت باشی عزیزم
سلام عزیزم
منم دلم واسه دوران دبستان تنگ شده
چه روزای قشنگی داشتیم...نه غمی ...نه دغدغه ای...همش شاد وخوش حال بودیممممممم....هعیییییی..یادش بخیر
ورود به بخش جدید مباررررررک
آرهههه
چه دورانی بود واسه خودش
مرسی عزیزمممم
سلام.شنیدم قلب خیلی بخش خوبیه.مطالبشو میفهمی و همه چیزش لذت بخش و آسون تر از بقیه بخش هاست.(البته چیزیه که شنیدم)
تبریک بابت بخش جدید.موفق باشی دوست خوبم.
سلام
از کی شنیدی اینو؟ نه بابا کاش اینجوری بود ولی خیلی مطلب داره اتفاقا
+ مرسی سارا
سلام دکترجان با افتخار لینک شدی
کی میشه تکلیف ما ام معلوم بشه :|
واست آرزو میکنم زودی رو کتابات عکس پوست ببینی :)
حسودی چرا آخه؟
باور کن منم اون دورانو گذروندم ... با شرایط خیلی بد
ولی گذروندم
شما هم بگذرونش ... کمکی خواستی بگو
+ خدا از دهنت بشنوه
یه موقع به دل نگیری ها
:) واقعا ممنون از اینکه اجازه دادی ازت کمک بگیرم
فعلا که اول مهره و میخوام با کلی انرزی شروع به درس خوندن کنم که خیالم از معدل دیپلمم راحت بشه
واسم دعا کن که بتونم به اون چیزی که میخوام برسم.
نه بابا چی رو به دل بگیرم؟
خواهش میکنم ... کمک خواستی در خدمتم
ایشالا که این انرژی همیشه همرات باشه و به هدفت برسی
یه جشن مجازی کرفتم خوشحال میشم تشریف بیارین
چشم
انشالله...
سلام لینک شدین دکتر جان
خوشحال میشم وب منو لینک کنی
سلام...
منم شما رو لینک کردم
سلام، امیدوارم خوب باشید.
ممنونم از حضورتون.
سلام مچکر
منم از حضور شما ممنونم
سلام
ایشالا که موفق باشین
فقط به نظرم گایدلاین گزینه ی مناسبی حداقل واسه داخلی نیستش :)
آره واسه داخلی و جراحی همه پارسیانو پیشنهاد دادن ولی اتفاقی بود که افتاد :)
میدونی چیه اولین باره فهمیدم این گلها رو کتاب فارسی مرتبه های کلاسمون رو مشخص میکرده
سومین نفری هستی که اینو با مطلب من فهمید
ورودت به بخش جدید مبارک خانوووووم :*
عکس پستتم که دیگه لازم نیست بگم قشنگه همه گفتن :))
مرسی هانا جان
نظر لطفته خانوم
اخیییییییییییییییییییییییییییییییییییی توچه بخشی کارمیکنی دکی جون؟؟؟؟؟؟
رو جلد کتابو نگاه کن
بسلامتی انشالله موفق سلامت باشین
زندگی زمان در گذره
خیلی ممنون
پزشکی سخته یا اسون؟من خیلی دوست داشتم پزشکی ولی یه سری ادمهای حسود نزاشتن برم تجربی
االان 7ساله دارم هر روز گریه میکنم و غمگینم چرا نرفتم تجربی
مسلما آسون که نیست عزیزم...
اگه با رشته ی الانت مشکلی نداری و رشته ی خوبیه بیخیال شو و به راهت ادامه بده ولی اگه رشتت بدردبخور نیست و از طرفی از فکر پزشکی هم اصلا نمیتونی بیای بیرون میتونی شانستو امتحان کنی ...
حتما الان یه لیسانس داری دیگه؟
+ بعضی از دانشجوهای ما لیسانس داشتن بعد اومدن... فکر نکن فقط توئی
ممنون از راهنمایی هاتون.......!
خواهش میکنم
پوست دوس داری؟؟؟ من داخلی دوس دارم
پوست عشق اول بنده است
+ داخلی؟ کدوم بخششو؟
انکولوژی یا گوارش! هنوز بین این دوتا در نوسانم!
بعدا پشیمون میشی :)
حالا ببین کی گفتم
عجب
پس اون گلا رو به تعداد کلاسای گذرونده میذاشتن؟
دقت نکرده بودم
و شما چهارمین نفری هستید که این موضوع رو تازه فهمیدید
همه دوست دارن پزشک بشن....مونده ب اراده و پشتکار .....
آره دقیقا
چقدر دلم تنگ شده برای مدرسه
موفق باشی خانوم دکتر
سلامت باشی عزیزم
اره لیسانس بازرگانی ام.الان دارم ارشدemba میخونم.بهمن کنکور دارم.نمیدونم چه کنم
به رشتت علاقه داری؟
احتمال قبولی ارشد رو میدی تو دانشگاه خوب؟
سلام قشنگ بود بخش پوستو خیلی دوست داشتم عالی بود عالی حسابی بهت خوش بگذره
سلام مرسی عزیزم
تخصص پوست دوس داری؟
مبارکه بخش جدید!!
دکتر جان ی سوال!
ما که اخر نفهمیدیم شما ترم چندی!!!
ولی احتمالا اخراشی!!
الان حدودی هفته ای چند بار میرین بیمارستان؟؟
میشه یکم از اون دوران بهم بگی؟تابستون نداریم نه؟؟تعطیلات بین 2 بخش چی؟؟؟چند روزه تعطیلات؟؟
وقتی بریم بیمارستان خ درسا سختر میشه؟؟خیلی سرمون شلوغ تره؟؟؟
همش فک میکنم ترم 3اینه وای به حال اینده!!!همش درس!!اونم این درسای بی روح
آره خیلی
مرسی عزیزم
نه آخراش نیستم ...
الان هر روز بیمارستانم به جز جمعه ها
تعطیلات نداریم ولی بین دو بخش حدود 3-4 روز off هستیم
بیمارستان درسا به نظر من شیرین تر میشه ولی حجم کاری و حجم درسا و توقعی که ازتون دارن و استرس بیشتر میشه
من بیمارستان رو به علوم پایه ترجیح میدم
مرسی ک ج دادی!!خودم میام وبلاگت میبینم جوابو
راست میگی؟هر رووز؟؟روزی چند ساعت؟؟؟
ما که هفته ای 4بار دانشگاهیم!! هر 4روز حدودا از ساعت 8 صبح تا 5.6!!!حالا حساب کن وقتی برگردی ساعت چند میشششششششششه!!!
روزای دیگم مشغول جزوه نویسیم!!!یا درس خوندن!!!این شد زندگی؟؟؟واقعا تا اخرش همینقدر ازار دهندست؟؟؟
علوم پایه برا منم خیلی خسته کننده بود... واقعا دوست نداشتم
باز شما خوبه چند روز تعطیلید
ما هر روز میرفتیم ولی نه هر روز تا 6 شب
ولی عملا کل روز گرفته میشه آدم برمیگشت نمیشد درس بخونه
واسم سواله این دانشجوهای پزشکی ک وسطش ازدواج میکنن!!چجوری به درساشون میرسن؟؟؟میشه اصلا؟؟؟
یه استادی داشتیم میگفت یا همون اول (تو علوم پایه) ازدواج کنید یا دیگه ازدواج نکنید تا آخر پزشکی
البته دیدم کسایی رو که تو انترنی عقد کردن ولی شب اول عقد کشیک بودن با هم
خیلی هم خوب
!!الان حدودا هر روز چند ساعت بیمارستانید؟
جزوه نویسی!درس!کوییز!علوم پایه!
22 واحححححد!!اونم درسای سخت
ساعتی نیست دیگه...
شیفتیه...
اخی!!شب اول عقد و کشیک!!
حسم میگه نیس!!
فک کنم بزارن قبل طرح ی بار تخصص امتحان بدی
اخه شوووهر ما که هم سن ما نیس
استادت عجب جرفی زدهااااااااا!!!خودمم همش فک میکردم!!!به مامانمم میگم!!یا اخر ترم 5و6 ازدواج میکنم یا تا اخرش مجررررررد
عجب رشته ایه!!!حس میکنم به قسمت های وحشتناکش نرسیدم
دکتر توام قبل اینترنی ازدواج کنییییییا!!!میگن استریت میشی
ولی من اصلا به حرفش اعتقاد ندارما ... به نظرم تو شلوغ پلوغیای کشیکم بزنه و عقد کنی هیجانش بیشتره اتفاقا