پنج شنبه اس و تو تزریقات اورژانس بجز خانوم "ا" و سرپرستار محترم، آقای "ق"، کسی نیومده و "من" مجبورم بشینم تو Station و مشخصات مریضارو تو دفتر وارد کنم. سَرَم تو کار خودمه که بوی سیگار باعث میشه سَرَمو بگیرم بالا ... یه آقای سراسر مشکی پوش حدودا 38-40 ساله قبض آمپولشو میده....ته چهره اش شبیه آقای شجاع کاوه اس ... ولی چهارشونه تر و بلندتره و از اون لوتی هاس
آقای "ق" میگه برید آماده شید الان خانوم دکتر میاد براتون میزنه. نمیتونم اعتراض کنم چون قراره یه هفته هرچی آقای "ق" میگه انجام بدم تا بهم آنژیوکت بچه ها رو یاد بده...
تو اتاق که دارم سرنگ رو آماده میکنم با اینکه انقدر سَرَم رو پایین انداختم و اخم کردم که به خودش اجازه حرف زدن نده ولی بازم میتونم سنگینی نگاه و لبخند کجی که رو لباشه رو حس کنم...
ادامه مطلب ...برای کارآموزی بهداشت هر دو سه نفری رو انداخته بودن یکی از مراکز بهداشتی درمانی. من و یکی از آقایون هم افتاده بودیم مرکز بهداشتی که تقریبا تو حاشیه شهر بود.
از اونجایی که خوابگاه پسرا به اون مرکزی که ما بودیم دور بود و رفت و اومد برای ایشون خیلی سخت میشد، روز دوم سوم قرار گذاشتیم ایشون نیاد و من براشون قاچاقی حضور بزنم ... در عوض موقعی که از مریض ها شرح حال میگیرم، Recorder بذارم و زحمت پیاده کردنش رو کاغذ با ایشون باشه.
روز آخر بود و ساعت 12 و ربع ظهر... درب مرکز هم 12 و نیم بسته میشد... باید 30 تا شرح حال به استاد تحویل میدادیم ولی هنوز یدونه کم بود.
همینطور که خداخدا میکردم یه مریضی بیاد تا استاد مجبور نکنه یه روز اضافه بیام مرکز، دیدم یه پسر 18-19 ساله و به غایت سوسول داره از در میاد تو ... ادامه مطلب ...
چند وقت پیش رفته بودیم بخش دیالیز ...با یه استاد شدیدا مردسالار که هر بحثی پیش میومد یه جوری ربطش میداد به اینکه ما مردا خیلی خوبیم حواستون باشه خلاصه...
یادم نیست بحث سر چی بود که برگشت گفت آقایون فقط 3 رنگ اصلی رو تشخیص میدن. این سوسول بازیا که این آبیه آسمانیه اون نیلیه اونیکی فیروزه ای، مال شماهاس (اشاره به ضعیفه های حاضر در جمع)
همونطور که بادی به غبغبش انداخته بود، چارت Dipstick رو گرفت دستش گفت مثلا این چه رنگیه الان؟؟؟
یکی از پسرا با خوشحالی: گلبهــــــــــــی
یکی دیگه از پسرا (خطاب به پسر قبلی): کوری تو؟؟؟ جگریه استاد
+ یکی هم پشت سرم بود میپرید میگفت آجری آجرییییی